ضربه کاری بلاگرهای هنرمند نما به فرهنگ یزد
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۴۲۹۷۴
خبرگزاری مهر – گروه استانها - نیره شفیعیپور: علیرضا طحانزاده، جوان اردکانی متولد ۱۳۷۴ است؛ یک دهه هفتادی هنرمند که به صورت حرفهای در زمینه فیلمسازی و تهیهکنندگی فعالیت میکند و آثار زیبایی همچون تله تئاتر «پرواز ۷۳۷»، فیلم کوتاه «مسافر»، «کاش در خانه بودم»، «هِرم»، «هنرمند گرسنگی» و سریال نمایش خانگی «آسوده باش» را در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده است، آثاری که همه آنها بر اساس دغدغههای مردم با حضور بازیگران مطرح سینما به تصویر درآمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این جوان اردکانی در آثار خود تلاش کرد تا صدای مردم باشد و در قالب هنر به بیان موضوعات روز کشور بپردازد و یا قهرمان ناشناخته و کمتر شناخته شدهای را به مردم معرفی کند؛ گامهایی که در نگاه اول بیانگر دغدغه هنری این هنرمند است.
طحانزاده «فرهنگ» و «هنر» را عناصر شاخص در آثار خود قرار داد تا بهگونهای با زبان هنر بتواند بخش کوچکی از وظیفه هنری خود در برابر تاریخ و فرهنگ غنی این کشور و استان یزد را ایفا کند.
فضای مجازی و حضور سامان نیافته افرادی تحت عنوان بلاگر در این فضا و هنجارشکنیهای فرهنگی و دینی، دغدغه مهم این جوان اردکانی است که در این گفتگوی تفصیلی به آن پرداخته شد.
محوریت آثار و فعالیت شما بیشتر در زمینه مسائل اجتماعی است. با توجه به این موضوع نیاز امروز جامعه را چه میدانید؟
جامعه نیاز دارد تا تفکر جوانان ناپخته را پخته کند و این افراد با تفکرات ناپخته خود بدانند که با هر کار سخیف و زنندهای نمیتوانند اسم خود را هنرمند بگذارند. هنر این نیست که یک بلاگر با ساخت محتواهای به اصطلاح طنز، شوخیهای زشت و زننده داشته باشد.
یک جوان امروزی باید بداند که در چه کشوری با چه فرهنگ و تاریخی زندگی میکند و از وظیفه خود نسبت به کشورش آگاه باشد؛ هنرمند کسی است که برای کشور خود ارزش قائل باشد.
ما در این آب و خاک قهرمانان بسیاری داریم که هرکدام میتوانند الگوی مناسبی برای جوانان و نسل جدید این کشور باشند.
اگر بخواهید به افرادی که تازه پا به عرصه هنر گذاشتهاند توصیهای داشته باشید آن توصیه کلیدی چیست؟
یک صحبت با فیلمسازهای جوان دارم و آن این است که هنرمند فالووری نباشند؛ به دنبال شهرت در فضای مجازی با استفاده از فالوور نباشند و دیدگاه هنریشان جذب فالوور نباشد.
اگر میخواهید آثاری تولید کنید در جستجوی این باشید که اثری ارزشمند و مفید برای کشور و مردم تولید کنید، نه هر اثری و به هر قیمت.
با توجه به فعالیت بدون سامان تمام گروههای سنی به ویژه کودکان و نوجوانان در فضای مجازی، از دید شما نیاز است چه اقداماتی انجام شود تا در مقابل این بیسامانی ایستاد و از تخریب هنر و فرهنگ در این بستر جلوگیری کرد.
فضای مجازی یک فضای تبلیغاتی است و اکنون در دورانی قرار داریم که تعدادی افراد ناپخته تلاش دارند تا با تولید محتوای بیارزش و زننده در این بستر، دیده شوند و پس از جذب مخاطب به تبلیغات و کسب درآمد بپردازند؛ بخش تاسفبار ماجرا این است که این جذب مخاطب از طریق این محتواهای بیارزش به این افراد ناپخته القا میکند که هنرمند است و نام خود را هنرمند میگذارد و اقدامات بیارزش و ضدفرهنگش را نیز هنر میداند.
اگر کسی به هنر علاقه دارد باید از مسیر درست اقدام کند، اگر دوست دارد که بازیگر شود باید از کلاسهای بازیگری و دورههای بازیگری شروع کند، اگر هنر دیگری است باید مسیر اصلی و درست دستیابی به آن ارزش هنری را پیدا کند.
جواد خواجوی هنرمندی بود که با استفاده از فضای مجازی و با روش درست، هنر خود را به بقیه نشان داد و در این مسیر به هر ریسمانی برای دیده شدن چنگ نزد، هنرمند واقعی با روش صحیح هنر خود را شکوفا میکند، برای هنرش احترام و ارزش قائل است و جواد خواجوی و مجتبی شفیعی نیز از اینگونه افرادند.
فضای مجازی باید سالم شود و این فضا تنها با نظارت و ایجاد انجمن صنفی که بازبینی محتواهای تولید شده توسط بلاگرها را انجام دهد، سالم خواهد شد، ما میتوانیم از این فضای مجازی بهترینها را استفاده کنیم و سناریوهای زیبا در این فضا ایجاد کنیم و اگر انجمنی برای بازبینی محتواهای تولید شده توسط بلاگرها وجود داشته باشد، دیگر بلاگرها به هر قیمتی به تولید محتوا نمیپردازند و به هر قیمتی تبلیغات نمیکنند و به هر قیمتی دیده نمیشوند.
نسل دهه ۷۰، ۸۰ و ۹۰ هنرمندان بزرگ را کمتر میشناسد و حتی برداشت متفاوتی از هنر و هنرمند دارند؛ اگر بخواهید هنر واقعی را به این افراد نشان دهید، چه میکنید؟
هنرمند واقعی شدن از شروع صحیح و خاک تئاتر خوردن آغاز میشود و به پول و بازیگر اسپانسری نیست؛ متاسفانه هنر ما دچار دو موضوع شده است اول اینکه بلاگرها بدون سواد کافی در زمینه هنر وارد این عرصه شدهاند و تهیهکنندگان برای پرفروش کردن فیلم خود از این افراد استفاده میکنند و از آن سو کسی که ۱۰ سال در تئاتر فعالیت میکند و زمانی که این موارد را میبیند دچار ناامیدی میشود و حتی هنر را کنار میگذارد، چرا باید کسی که در مسیر صحیح حرکت میکند کنار زده شود؟
در حوزههای مهم مانند آموزش باید به جایگاه هنر و هنرمند پرداخته شود و کارگردانان بزرگ و توانمند نیز باید از جوانان هنرمند حمایت کنند و به آنان میدان دهند تا هم از این طریق هنرمند واقعی شناخته شود هم اینکه راه برای هنرمندنماها بسته شود.
در فضای مجازی محتواهایی منتشر شد که فرهنگ و تاریخ استان یزد را مورد تمسخر قرار میداد و عمده این محتواها متاسفانه از سوی بلاگرهای یزدی تولید شده بود؛ این حمله به فرهنگ و تاریخ خود برخاسته از چیست و چه راهحلی دارد؟
شهر یزد، شهر فرهنگ و هنر است و مردمان اصیل و نجیبی دارد؛ اگر نیروی انتظامی استان یزد در مقابل این افراد بایستد و صفحه این افراد را به دستور مقامات قضایی ببندد، دیگر آن شخصی هم که بخواهد محتواهای این چنینی تولید کند، این کار را انجام نخواهد داد.
یزد شهری است که هنرمندان بزرگی را در دامان خود پرورش داده و مردمان مذهبی و اصیلی دارد، بعد در فضای مجازی شاهد آن هستیم که چهار آدم ناپخته که به تبعات کار خود نگاهی نمیکنند، لهجه و اصالت یزدیها را مورد تمسخر قرار میدهند؛ این چه هنری است؟! کار هنر باید سالم باشد.
فضای مجازی فضایی شده است که کسی که از هنر سر در نمیآورد و تنها میخواهد معروف شود وارد این فضا میشود و دست به هرکاری به هر قیمتی میزند.
فضای مجازی شرایطی را ایجاد کرده است که راه ۱۰۰ ساله را بتوان در یک شب طی کرد و باید اتفاقی برای جوانان ایجاد شود تا قانع شوند که حرکت در راه صد ساله را انتخاب کنند، برای این موضوع چه باید کرد؟
باید به نسل دهه ۸۰ و ۹۰ آموزشهای لازم داده شود تا این نسل نیز در مسیر درست حرکت کنند و این ایجاد انگیزه برای حرکت در مسیر صحیح تنها با آموزش رخ خواهد داد.
اکنون در فضایی قرار داریم که بلاگر وارد عرصه هنر شده است و این یک معضل است و باید جلوی اینگونه اتفاقات گرفته شود؛ اگر بلاگری علاقه به حرکت در مسیر هنر دارد باید آموزش ببیند و دورههای صحیح تولید محتوا را بگذراند تا محتوای درست ایجاد کند نه اینکه با کلیپهای سخیف فرهنگ را مورد هجمه قرار دهد.
وضعیت زیرساختهای فرهنگی در استان یزد را چطور می بینید؟
فضای هنری یزد نیاز است که بیشتر مورد توجه قرار گیرد و آموزشهای لازم نیز در این فضا صورت گیرد، از کارگردانان بزرگ برای کارگاههای آموزشی خود استفاده کنند و هنر اصیل از سوی این افراد به مردم انتقال پیدا کند.
اگر بخواهید فیلمی بسازید که دغدغههای ذهنیتان در مورد هنر، فرهنگ و فضای مجازی که امروزه شاهد آن هستیم در آن بیان شود، چه نامی برای فیلم خود انتخاب میکردید؟
برای فضای مجازی از دست رفته نام «فضای سیاه» را انتخاب میکردم.
حرف آخر؟
بلاگر هنرمند نیست و کسی که به هنر علاقه دارد نباید هنرمند فالوری نباشد. در نهایت به عنوان یک تهیهکننده از رئیس پلیس استان یزد خواهش میکنم که در مقابل این بلاگرهای یزدی که به تاریخ، آداب و فرهنگ و رسوم یزد لطمه وارد میکنند بایستند و اجازه ندهند فرهنگ غنی یزد به اشتباه به مردم سایر استانها و دیگر کشورها معرفی شود.
کد خبر 5973029منبع: مهر
کلیدواژه: یزد فضای مجازی کودکان بلاگر جایگاه سوخت بوشهر شب یلدا شهید گمنام بنزین سنندج عکس استانها کرمانشاه پمپ بنزین تبریز همدان مشهد گلستان ایام فاطمیه فضای مجازی استان یزد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۴۲۹۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران
با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سؤال کنید که علت علاقهشان به این هنرمند چیست؟ احتمالاً پاسخ دهند که چون میتوانند با ترانههای او همزادپنداری کنند و بهراحتی خود را بهعنوان راوی ترانههایش تصور کنند، اما در کنار این ویژگی نمیتوان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمیکند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پستهای طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراکگذاری آن پستها.
به گزارش ایسنا، اما چرا امروز از تیلور سوئیفت مینویسیم؟ در هفتههای اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند میگفت.
در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرمهای موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.
اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تکآهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخششده در یک روز را ثبت کرد.
سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخششدهترین آلبوم در یک روز و پخششدهترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرمهای پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریمهای روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطبترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.
اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده میشود؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاههای نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبومهای قبلیاش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.
در ادامه، اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.
موسیقی سوئیفتتوبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، میگوید: «نمیتوانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگهایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگهایی که تیلور مینویسد، فوقالعاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبومهای متوالی این کار را انجام میدهد.»
درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، میگوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او میداند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگهای او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و میتوانم به آهنگهای او، حتی آهنگهایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آنها ارتباط برقرار کنم.»
همه کاره بودن اوسوئیفت به طرز ماهرانهای ژانرهای مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ میگویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.
سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیهکنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.
در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود، اما در آلبوم از سازهای بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگها حفظ کرد. سوئیفت، اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بیسابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.
البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگیهای بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال میکردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستانسرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.
هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.
نوبیل درباره این اقدام میگوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش میکنند، اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»
هوش تجاری سوئیفتکونیگزبرگ میگوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمیشود، بلکه در مورد تجارت است و مهارتهای تجاری تیلور شگفتانگیز است».
درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکتهای استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العادهای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینماها رفت، «پرفروشترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.
همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی مینشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانههای اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.
حرکت درخشان سوئیفتاز اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبومهای اولیهاش به طور گستردهای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد میشود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبطهای تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافیجویانه بیسابقه، سوئیفت آلبومهای خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبطهای جدید به دست آورد.
در حالی که سوئیفت خاطرنشان میکند که همه اینها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است، اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبومهای تازه ضبطشده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.
آینده نگری اونوبیل میگوید سوئیفت درک ذاتی از خواستههای مخاطبانش دارد و این توانایی میتواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتیها میداند:
۱۹۸۹زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگهای زد و کالوین هریس با آهنگهای پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل میگوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آنها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده میکرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال میکند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.
شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰نوبیل میگوید در طول قرنطینه همهگیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانرهای جدید برای کار روی آلبومها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.
کونیگزبرگ میگوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکسکننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»
فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروشترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح میدهد، این موفقیت تصادفی نبود.
او ادامه میدهد: «طرفداران با این آهنگها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش میکردند؛ آهنگهایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانهها و درختان صحبت میکردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»
تور eraنوبیل میگوید دو نیروی فرهنگی را میتوان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانههای اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربههای جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با دهها هزار نفر دیگر که آنها نیز با آهنگهای تیلور سوئیفت بزرگ شدهاند، بسیار عمیقتر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه میگوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».
آیا میتوان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟خیر.
نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آنها در زمانهای دیگری انجام میداد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمیشد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر میشد، تأثیر مشابهی نداشت. اینگونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن میشوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شدهاند، ترکیب نادری است.
بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است، اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت میکند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت میکند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت میکند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه میشود. دلیل اینکه میتوانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاهپوست است و نژاد دارد.
البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی میمانند و نمیتوان به هیچ وجه او را بزرگترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.
آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیتهای برتر و موفقیت افسونکننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید میکند و بهطور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت میکند.